در مسیر توسعه پایدار ( بخش اول )
اگر نهایت ثمره وفعالیت یک شهررا: خدماتی ، صنعتی ویا کشاورزی بودن بدانیم ، بی شک این روزها تنها به صنعتی بودن اردکان می توان اندیشید .
زیرساخت های مناسب، وجود شبکه ارتباطی بویژه شبکه ریلی ، وجود منابع زیر زمینی غنی ، دسترسی آسان و .... شاید از مهمترین دلایلی بوده است که در دو دهه گذشته ، اردکان را برای جذب سرمایه گذاری رنگ و لعاب بخشیده است.
اما این سرمایه گذاری و صنعتی شدن حکایت خربزه خوردنی است که بی شک لرزهایی را نیز به دنبال دارد. لرزهایی که در بخش فرهنگ جامعه بیشتر نمود یافته است. و این شاید همان معنای توسعه نامتوازنی باشد که این روزها نقل همه محافل است.
اکنون تکلیف چیست ؟ اکنون که حجم سرمایه گذاری از هزارها میلیاردهم فراتر رفته است ، تکلیف چیست ؟ شاید چند گزینه در بادی امر ذهن هر شهروندی رابه خود مشغول ساخته باشد:
الف: تعطیلی تمام کارخانه های صنعتی
ب: پذیرش همه عواقب صنعتی شدن
و ج : که می تواند نگاهی معتدل تر به این قضیه داشته باشد . نه حذف کامل و نه انفعال کامل در خصوص پس لرزهای صنعتی شدن .
ادامه دارد.....