اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی
اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

مفرد مذکر غایب

او می آید 


این وعده همه کسانی است که به امید طلوغ عصری نورانی در تاریخ بشریت  به "" انتظار "" نشسته اند.


اما فعل انتظار  ، نشستن نیست. 


برخاستن است


برخاستن برای اقامه


 "" دین ""


"" عدالت ""


و


"" رساندن بشریت به  بشر بودن مغفول خود""




میلاد عصاره آفرینش و مظهر امید بشریت ، مبارک




.

نظرات 2 + ارسال نظر
ابوالفضل عامری جمعه 23 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:33

اى غایب از چشمان ما

یارا ببین هجران ما، این درد بى درمان ما، این خار در چشمان ما،

وین دیده گریان ما، این کوه غم بر جان ما، دیگر چه باشد آن ما،

اى غایب از چشمان ما

اى جلوه اى در طورما، اى نور اندر نور ما، نور دو چشم کور ما،

عیساى هر رنجور ما، در غربت ومستور ما، پر درد از هجران ما

اى غایب از چشمان ما

مستى عالم مست تو، هستى عالم هست تو، هست همه در دست تو،

دست همه پیوست تو، پیوسته جان پابست تو، گریان تو چشمان ما،

اى غایب از چشمان ما

موسى به قربان شما، عیسى به فرمان شما، یعقوب گریان شما،

یوسف پریشان شما، جان على جان شما، دستم به دامان شما،

اى غایب از چشمان ما

مولا! زمان شیداییت، جان جهان سوداییت، پیوسته دل ارزانیت،

مجنون تو صحراییت، عالم همه قربانیت، یک گوشه چشمى حالیا،

اى غایب از چشمان ما

یارا سلامت مى کنم، چشمم به راهت مى کنم، دیده سرایت مى کنم،

هر شب صدایت مى کنم، این جان فدایت مى کنم، اى نازنین پنهان ما،

اى غایب از چشمان ما

من تشنه روى توام، آشفته موى توام، در حسرت کوى توام،

صد لیلى بوى توام، در بند ابروى توام، جانان! به سوى جان بیا

اى غایب از چشمان ما

مستور چون زهراى ما، تنهاى چون مولاى ما، اسرار در سیناى ما،

وى هم نوا با ناى ما، وى اشک طوفان ساى ما، اى کوثر آدینه ها،

اى غایب از چشمان ما

دل ها همه پروانه ات، دل ها همه کاشانه ات، دل ها همه دیوانه ات،

در حسرت پیمانه ات، پوینده راه خانه ات، گر بگذرى بر کوچه ها،

اى غایب از چشمان ما

مولا جوابم مى کنى، در غم هلاکم مى کنى؟ پر اضطرابم مى کنى؟

یا خود خطابم مى کنى؟ خود انتخابم مى کنى؟ تا من بیایم جمعه ها،

اى غایب از چشمان ما

زلف تو وابروى تو، ماه تمام روى تو، وان حلقه هاى موى تو،

زیبا لب دلجوى تو، مینو شمیم کوى تو، وصف بهشت جان ما،

اى غایب از چشمان ما

یارا به راهت مى شوم، جزو سپاهت مى شوم، مست نگاهت مى شوم،

همراز آهت مى شوم، هم اشک چاهت مى شوم، گر بگذرى بر دیده ها،

اى غایب از چشمان ما

یارا غبارت مى شوم، چون جان نثارت مى شوم، در انتظارت مى شوم،

دور مدارت مى شوم، من بى قرارت مى شوم، جانم به قربان شما،

اى غایب از چشمان ما

اى همدم باد سحر، در آسمان ما قمر، صد یوسف اندر پشت سر

آیینه خیر البشر، یعنى امام منتظر، برکش نقاب از ره بیا،

اى غایب از چشمان ما

اى شه امانم مى دهى؟ خود را نشانم مى دهى؟ ملک جهانم مى دهى؟

سوز نهانم مى دهى؟ هم خود زبانم مى دهى؟ تا گویمت مدح وثنا،

اى غایب از چشمان ما

جانا چراغ دل تویى، این دیده را ساحل تویى، آواره را منزل تویى،

نور دل غافل تویى، جان مرا قابل تویى، بشنو سلام جان ما،

اى غایب از چشمان ما

هر دم شوى اندر نظر، از بهر تو در پشت در، آیند اصحاب سحر،

جوینده ره بى پا وسر، خواهى بیایى از سفر؟ زیبانگار قرن ها،

اى غایب از چشمان ما

هم جان تو وجانان تویى، امداد بى پایان تویى، شه بیت هر دیوان تویى،

محبوب هر دوران تویى، ارباب صد خاقان تویى، بنما کرم بر این گدا،

اى غایب از چشمان ما

اى یوسف زهرا بیا، هم ناله با مولا بیا، آواز بعص آسا بیا،

اندر بقیع مأوا بیا، شرب مدام ما بیا، غایب ز جهل بیا،

اى غایب از چشمان ما

اى ساربان جان بیا، اى همره قرآن بیا، اى رونق ایمان بیا،

آب کویرستان بیا، نور شب هجران بیا، وى لولو ومرجان بیا،

سید مهدی طبایی شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:31

سلام
خیلی برا فرج آقا دعا میکنیم اما آیا واقعا برا اون روز آماده ایم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد