این روزها که زنی ایرانی خود را برهنه نموده است و عکسش در جلد نشریه ای خارجی نقش بسته است نمی دانم چرا به یاد مناظره ای دانشجویی میان خودم و سه نفر از کسانی افتادم که در زمستان سال 87 رخ داد.
هنوز خاطرات آن روز برفی دانشکده حقوق دانشگاه تهران و نزاع های کلامی بر سر واژه های ( آزادی و دین ) در ذهنم ماندگار شده است.
هرچند آن مباحثه چندین ساعته نزدیک بود کارمان را به کمیته انضباطی بکشاند ( دلیلش هم حضور در کلاس بعد از تعطیلی دانشکده اعلام شد !!!!!!!!!!!!!!!!! )اما هنوز طعم خوش آن مناظره دانشجویی زیر دندان خاطراتم مانده است.
برهنگی و آزادی دقیقا واژه هایی هستند که تقدم و تاخر عقلانی آنها موجب برداشت های متفاوت می شود. آیا آزادی منجر به برهنگی می شود و آیا لازمه هر آزادی برهنگی است و آیا...... و هزار آیای دیگر.
این خانم هنرپیشه که گوهر وجودی خود را با کمال بی شرمی عرضه نگاه محرم و نامحرم نموده است و متاسفانه برخی از همشهریانم در فضای مجازی به حمایت تلویحی از این عمل بی شرمانه پرداخته اند به گمانم هنوز درگیر تبیین واژه ها هستند.
آزادی ، برهنگی نیست و برهنگی را نمی آورد. آزادی استفاده درست و منطقی از عقل سلیمی است که حیات بشری را تضمین می کند.
هرچند بروز این اعمال ریشه در مکتب افراطی "" اومانیسم "" داشته و آزادی لجام گسیخته انسان مدار در عصر ابرتکنولوژی ما را به این ورطه رسانده است اما خدا را شاکریم که هنوز اندک تعقلی برای خرد ورزی داریم.
خانم عزیز:
گل نیز هرچند شیفته بلبل باشد ، هرگز تمام تن خود را عریان عرضه بلبل نمی کند ، خارهایش حکم حجابی را دارند که دست نامحرمان را از چیدنش کوتاه می کند .
کاش واژه ها قداست خود را باز می یافتند. کاش