.
یک زمانی اردکان سر بر آسمان مطبوعات استان می بالید. چه از حیث کمیت و چه از نظر کمیت ، رتبه ای کم نظیر داشت.
" آیینه" اش ، آیینه درد و رنج مردم بود و اهالی این شهر با " نفس تازه " اش جان میگرفتند.
سالها بود که سیمای معلم اخلاق شهرشان را در " سیمای اردکان " جستجو میکردند و مردمان بامروتش ، " مروت " بر دست "روزها " از سرچشمه " کوثر " حقایق جرعه ای نوش جان می کردند.
" روز دوم " همچون روز اول پرانرژی بودند و بر خود می بالیدند که در شهری زندگی میکنند که مطبوعاتش ، به همت جمعی بی ادعا ، اما پرتوان ، چشم به چشمان مردمانی دوخته اند که خواننده فهیم نوشتار آنانند.
اما اکنون جز خاکستری از آن آتش پر لهیب چیزی برجای نمانده است؟
نمایشگاه مطبوعات امسال در تهران نشان داد که مطبوعات محلی شهرمان دیگر نه رونق سالهای گذشته را دارند، نه توجهی از مسوولین پرادعای شهر میبینند ونه حتی محلی از اعراب
واین یعنی مرگ تدریجی فرهنگ یک شهر
درود
زیاد خاطر گرامی تان را آزرده نکنید
با این روندی که جامعه مجازی پیش گرفته دیری نیست که غول های مطبوعاتی مثل جام جم و اطلاعات و ... هم تعطیل بشن.