وعلیک السلام آقایم
در کوچه های سبز خراسان هنوز هم
پیچیده در تمام زمان ،رنگ و بوی او
انگار همین دیروز بود که درکوچه پس کوچه های نیشابور دلمان گذر کردی و با کجاوه ای از نور ، مارا به استماع سخنانی بردی که هنوز هم پس از گذر قرنها، عطرش ، چون گلاب ناب قمصر، روحمان را نوازش می دهد و مست از انوار قدسی الفاظ و محتوایش نموده است.
دو زانوو به رسم ادب، در محضرت نشسته ام تا با کلامی ، جانم را طراوت بخشی ، کلامی که بی شک ، سحری حلال در خود دارد و آدمی را تا فیها خالدون معنویت ، همسفر الفاظ طلایی اش می سازد.
بقیه در ادامه مطلب ....
آقایم :
دیر زمانی است که کام بشریت به شراب تلخ دوری از کرامت های انسانی ، تلخ وبدمزه است و تنها دلخوشی امروزمان ، هم کلامی با کسانی است که از سرچشمه غیب نوشیده و نوشانده اند، مرا چون جا مانده ای در این بیابان ضلالت ، دلیل باش و بسان کوکب هدایتی ، آسمان دلم را جلایی ملکوتی بخش و دستان دلم را گرفته وباخود به عالم الوهیتش بر.
دراین شب سیاهم گم گشت راه مقصود ازگوشه ای برون آ ، ای کوکب هدایت
مولایم :
گوش جانم را به لبان مبارکتان دوخته ام تا چون غواص بحرمعرفت ، مرواید گزین سخنان چون درّت باشم ، بفرما آقایم به گوشم .
قال الرضا (ع) :
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مراوهرآنکس که دوست دارد به خیل پرشرافت مومنان بپیوندد به 3 خصال دعوت کرده ای ، چه زیبا دعوتی
خویی از خدای خود، خویی از پیامبرمان و خویی از امام خود
وچه زیباسخنی دراین عصر نسیان کرامت های بی بدیل انسانی فرموده ای که هر شنونده ای را مخاطب کلام پر شرافت خویش ساخته و درساختن جهانی الهی ، آدمی را دستگیر خواهد بود.
امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است
و اوست ستار، هم بر عیوبمان ، هم بر رموزمان ، اوست بینایی که می بیند و چشم فرو می بندد تا حریم حرمت آدمیان ، لگد مال هتک نشود .
امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،
چه زیبا در این کلام موجز ، مرا به همراهی با کلام وحی دعوت کرده ای ، زیرا یقین دارم که سلطان بی بدیل خراسان، جزء لاینفک ثقلینی است که پیامبر رحمت (ص) تاحوض کوثر ، جدائیشان را منتفی دانسته است. پس کلامت ریشه در کلام خدایم دارد و بوی خوش آسمان
آری ، شمااینگونه مرا به خوی وزین پیامبرم دعوت کرده ای و خالق مهربان نیز، در کلامش فرمودند :
لوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک .... ( آل عمران /159)
وتوای محمد اگر تند خوی و سنگدل بودی ، هرآینه از اطرافت پراکنده می شدند.
آری ، شمس الشموس من ، می کوشم تا هم سلمی برای سالمکم باشم و هم رحماء بینهم در میان دوستان ایمانی ام.
امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
ومرا به چه سنت سختی مهمان کرده ای ، "" صبر "" سخت ترین واژه بشریت ، آنجا که کمیت ایمان خیلی ها لنگ می زند ودر عقبه های پرخطرش ، خیلی ها ، جامی مانند .
آنجا که صبرم فدای ضعف ایمان می شود و می فهمم که هنوز ضعیف وادی ایمانم. آنجا که در وقت پریشانی گاهی دنیا چنان مرا در چنبره خود می فشارد که عنان طاقتم را از کف می دهم.
آقای من :
مرا به انفاس کریمه ات و به دم مسیحائی ات ، توانی ده که در هر سه سنت کلامت ، چون شاگردی ، خواهان عمل به کلامت باشم .
مرا به ارواح طیبه ات،بصیرتی بخش تادر وادی عمل ، رو سفید خاندان پر کرامتت باشم و در ساختن جامعه ای بر مدار کرامت های انسانی، کلام گهربارت را آویزه خوش جان خود سازم .
آمین
میلاد سراسر فخر و سرورش، مبارک باد.
.