آن نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
نه کربلایک جغرافیاست ونه عاشورا یک تاریخ و نه حسین (ع) یک انسان معمولی ، اینجا سخن از پویایی یک ابرحادثه بشری است. حادثه ای برخاسته از یک جغرافیای تاریخ ساز .
آدمی مخلوق به فطرت پاک و الهی خویش است ، در همه ازمنه ، آنجایی که ندای فطرت بشری برخاسته است ، حتی اگر دنیایی از زر و زور و تزویر در برابر آن بایستد ، فطرف پیروز میدان است و به یقین کار حسین (ع) شکست در جنگ ظاهر و پیروزی ابدی از جنگ فطرتها بود.
حسین (ع) نمی میرد ، چون راز پویایی او نمی میرد ، حسین (ع) زنده است چون فطرت زنده است و مدام از سالی به سالی و قرنی به قرنی تنها جابجا می شود و هرگز تبدیلی در آن راه ندارد.
عاشورا را از منظر پویایی باید دید و باز شناخت ؛ نخل تری که بر زمین می افتد اما هرگز خشک نمی شود ، جوانه می زند ، رویش دارد و در طول تاریخ بشریت یک صدا فریاد می زند : من زنده ام بی آنکه جانی در جسم داشته باشم. من زنده ام بی آنکه سری بر بدن داشته باشم ، من زنده ام چون فطرت زنده است.
بی شک ، بازشناسی حسین (ع) در هیچ مقال بشری نمی گنجد وهرکس به فراخور حالو قالش ، اندکی از دریای پرتلاطم حسین (ع) چشیده است وچه ابر انسان جمیع الجهاتی این این امام که هرکس به زعم خودش ، اورا ملاک رسیدن به کمالات اخلاقی خود برمی گزیند.
اندکی تامل در این حاد ثه سراسر حزن نشان می دهد که انسان کاملی چون امام معصوم سر در راهی می دهد که امید به زنده شدن ارزش های اخلاقی درآن حتی کورسومی زند.
حسین (ع) می داند آری می داند که جسمش را در راهی می دهد که در اعتبار آن طریق ، اجسام حرف اول را نمی زنند ، بلکه این ارواح مطهر هستند که چون چراغانی پر فروغ ؛ نورافشانی کرده و مسیر تاریخ را به ره گم کردگان نشان می دهد.
حسین (ع) می داند کشته می شود ، اما این را هم می داند که مرگی را به اختیار پذیرفته که هم تاریخ ساز است و هم انسان ساز
او می داند که ماندن در رفتن است وگرنه می توانست بماند و هرگز در تاریخ بشری نماند . اکنون او سالار است برهمه کسانی که دم آزادگی می زنند ، او فخری است بر کسانی که ندای آزادی سر می دهند ونشانی است برتاریخ تا کسی ره گم نکند.
آری ، حسین (ع) چون نخل تری در امتداد جغرافیای باور انسانها تناور است ، ماندگار و سراسر افتخار، بی آنکه دمی تردید کند و یا ندامتی را در کار خود ببیند. او نمادی از تجلی انوار الهی در انسان خاکی است.
تلاطم درست است نه طلاطم/شعرعنوان هم درکلمه حسین (ع)دقت نشده وکلمه زور هم دوبار نوشته شده است.متن راحتما"بازخوانی کنید.خیلی ممنون
ممنون از توجه شما عزیز
موارد مذکور اصلاح شد. دست مریزاد