فرازی از دعای عهد:
... "" واعمر اللهم به بلادک و احی به عبادک ، فانک قلت و قولک الحق ، ظهرالفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس...""
و تو آن آباد ساز سرزمین های خدایی و با تو بندگانش زندگی خواهند یافت . وتودرکلام حقی اینگونه فرموده ای که : ثمره ودسترنج آدمیان ، فساد را در خشکی و دریا نمایان ساخته است.
در فلسفه گاهی علت موجده معلولی می تواند علت مبقیه آن نیز باشد. به گمانم دراین فراز نورانی از این دعای سراسر مفهوم ، علت اصلی غیبت حضرت که همان بی لیاقتی و دلمشغولی بندگان به گناه و فساد باشد ، اکنون نیز در حکم علت مبقیه غیبت ساری و جاری است.
تعمقل در ادعیه وارده نظیر دعای عهد ، در نوع خو د میتواند گره گشای بسیاری از آسیب های اجتماعی نیز باشد. آسیب هایی که در این فراز به "" فساد"" تعبیر شده است و جهان را نیازمند مصلحی کرده است تا همچون جدش حسین بن علی (ع) برای اصلاح امتی ، قیام و حتی جانفشانی کند.
به نص صریح این فراز ، ما هم خراب شدگان دنیاییم (واعمر) و هم مردگانی بیش نیستیم ( احی ) وهمگان معانی حق را به خوبی می دانند ، تفاوت هایی میان حقیقت و واقعیت وجود دارد. شاید خیلی چیزها در جامعه واقعیت داشته باشد ( نظیر اعتیاد) اما حقیقت ندارد و برعکس هستند اموری که حقیقت دارند (نظیر معرفت دینی ) اما دربرخی جوامع واقعیت ندارند و شاید اینگونه کلام معصوم ادراک شود که (قولک الحق) و آن قول حقی که نیاز به منجی را فراهم می سازد ، ظهور فساد آدمیان به دست کردارخودشان است و این چیزی جز مسئولیت در برابر اعمال ، تلنگری دیگری برایمان ندارد.
یادمان نرود که :
منتظران مصلح خود باید صالح باشند.
..