امروز نقلی در گروهی مجازی خبر ساز شد . انتشار حکایتی از رویدادی عجیب در آموزش و پرورش شهرمان. البته ناگفته پیداست که دوست عزیزمان که این روزها اتفاقا به زیاد نویسی ( نه زیادی) در فضای مجازی شهر شهره اند ، قصدتوهین و جسارت به آموزش و پرورش شهرمان را نداشته اند . چون حد اقل تا آن اندازه که حقیر با برادر عزیزم "" حمید "" سلام و علیک دارم ، هرگز ایشان را غرض ورز در خصوص مهم ترین اداره شهر ندیده ام . اما این نوشتار امروز ایشان که بلافاصله در تلگرام موافقان و مخالفان زیادی هم یافت ، توسط روابط عمومی محترم اداره آموزش و پرورش شهرمان ، پاسخگویی شد که جا دارد دست مریزاد به این سرعت عمل گفت. اما روی سخنم در اینجا به عنوان یک فرهنگی هم با نویسنده محترم این متن و هم باکسانی است که شاید این روزها "" بای نحو کان "" در صدد کوبیدن کسی برای بالا بردن کس دیگری هستند.
حمید عزیز :
اینکه شما از نماینده فعلی و نامزد آتی انتخابات مجلس خوشتان بیاید یا نیاید ، انتقادی داشته باشید یا نه ، شمشیرنقد منصفانه و یا تیز را از رو بسته باشید یا نه ، همه و همه با حضرتعالی ربط دارد و حقیر به عنوان یک شهروند ، آنرا حق شما می دانم. زیرا معتقدم که نه جناب تابش بری از خطاست و نه بی نیاز از عدم تذکر .
اما خواهشا در این گل آلود آب ایام منتهی به انتخابات به گونه ای حرف نزنیم و یا رفتار نکنیم که ساحت مقدس تعلیم و تربیت شهر سیاه نمایی شده و زحمات قاطبه شریف فرهنگی شهر ، نادیده انگاشته شود.
گیرم که ادعا و نقل قول شما در آن فضا که حقیر خود خواندم و نه شنیدم ، درست هم باشد ، اما وقتی تقدم و تاخر متن شما را کسی برانداز کند ، انگار آنقدر آمورش و پرورش شهرمان سهل انگار شده است که وقایع تلخی نظیر آنچه شما گفتید ، به وفور یافت می شود.
حمید عزیز :
هیچ کس منکر مشکلات وجود اتباع بیگانه و غیر بومی ها در شهر نیست و نمی تواند باشد ، از مشکلات فرهنگی و اخلاقی بگیر تا ..... اما متاسفانه گاهی دست مجریان قانون با قانون بسته است.
شما هم اگر ریاست آموزش و پرورش شهر را به عهده داشتید ، گزیری جز ثبت نام فرزندانشان در مدارس سطح شهر نداشتید. زیرا قانون به صراحت از آنان به عنوان یک شهروند حمایت کرده است.
در این مجموعه ( آموزش و پرورش اردکان) جماعت زیادی خالصانه زحمت می کشند ،از دبیران و آموزگاران سخت کوش و کم توقع بگیر تا مجموعه مدیریتی اداره . هیچ کس هم نه قصد کوتاهی دارد ونه خدای ناکرده تساهل و تسامح . اگر هم موردی اینچنینی که حضرتعالی ذکر کردید اتفاق افتاده باشد ، نمای پر افتخار آموزش و پرورش شهرمان نباید زیر سوال رود.
حمید عزیز :
به عنوان یک معلم کوچک و به عنوان دوست حضرتعالی می دانم که این روزها ، دکتر تابش سیبل انتقاد خیلی ها قرار گرفته است ، اما استدعا دارم که حیثیت و اعتبار ادارات و نهاد های شهر را فدای انتقاد از آقای تابش ننمائید.
نگذاریم تا هفتم اسفند ، خیلی ها آب انتخابات را گل آلود کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند . زمستان می رود ، انتخابات تمام می شود ، مردم حرفشان را پای صندوق رای می زنند ، ما خود را خیلی نگران کنیم. همه آنانی که نامزد شدند ، محترمند ، چه تایید صلاحیت شوند وچه نشوند. و به هرکس که رای بیاورد و مسافر بهارستان شود احترام می گذاریم اما هرگز رفاقت و انصافمان را فدای سیاست بازی برخی نمی کنیم.
عزت مستدام
دوستت --- مرتضی عابدی اردکانی
استاد محترم باسلام :چند وقت پیش کامنت کوتاه ذیل را در یکی از سایت های اصول گرای اردکان(در مورد همه اشتباهات تابش) درج نمودم که متاسفانه مشمول گیوتین مدیر این سایت گردید در صورت صلاحدید در وبلاگ وزینتان درج بفرمایید:
درودبر جان های ازاد
اغراض ورزی ، پر مدعایی، لجوج گرایی و خصم شخصی در نوشته های ناقد محترم اظهر من الشمس می باشد.ناقد محترم:شما می توانید برای اثبات خود و اندیشه تان تا دلتان می خواهد بنویسیدودر جامعه کپک زده ما ترویج دهید.من از همین حالا به شما تبریک می گویم! شما می نویسید پس هستید. شما می توانید از این طریق خودتان را خوب خوب اثبات کنید اما برای حقیر و امثال من نمی نویسید چرا که نوشته های جنابعالی فاقد تامل وتدبیر و ....است.ناقد محترم بیشتر از منش و خلقیات شخصی نماینده محترم اردکان نوشته که برایم تداعی کننده اموزش دیدگان مکتب استالینیسم و فرهنگ کمونیستی می باشد این در حالیست که و یتگنشتاین گفته: هر انسانی مانند خودش است......
بیش از دو قرن پیش حضرت شوپنهاور حرف جالبی زده :اکثریت غیر قابل باور انسان ها، بر حسب طبیعت شان، مطلقا نمی توانند به چیزی جز مقاصد مادی بیاندیشند و حتا نمی توانند اهداف دیگری را متصور شوند.
اری استحاله ناقد نادیده و دوستان محترمشان یا نشات گرفته از گفته شوپنهاور است یا ناشی از اپورتونیسم سیاسی. یکی بدتر از دیگری. اما براستی ناقد چقدر دیر خود را از بند مرجعیتها واتوریته ها رها نموده چرا که تکیه بر مرجعیتها و اتوریته ها از هر نوعش که باشد ما را ناگزیر در گذشته سرگردان می کند بدون ان که بفهمیم نسبتمان با اکنون چیست. نقد در عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گریهای کلان که کم نیستند می توانست ضمیمه نوشته های لجوجانه ناقد محترم باشد که یا نااگاهند یا سنشان قد نمی دهد. به هر جهت ستاره راهنمای ناقد محترم غرض ورزیهایشان است نه رو شنگری و حقیقت جویی. ....با اندک بضاعت مزجات نمی توان زیر اب کارهای سترگ نماینده اردکان زد.....