اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی
اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

میراثی از جنس دل نه گل

این روزها که کش و قوس های  مدافعان حریم میراث فرهنگی در خصوص ساخت و توسعه میدان و حسینیه کوشکنو به قدری بالا گرفته است که دوست خوبمان آقای میرجانی با دلی پرخون و رنجنامه ای مفصل ، انصراف خود را از حضور در خط مقدم حفظ میراث اعلام داشته اند و همچنین جوابیه هایی که منسوب به هیئت امنای این هیئت معظم است جسته و گریخته در فضای مجازی دست به دست می شود ، لازم دیدم تا چند کلمه ای نظرم را در اینجا بیان کنم. هرچند در حوزه میراث فرهنگی هیچ تخصصی ندارم اما به گمانم شاید این نوشتار ، تکه مغفول و گم شده این پازل در "" اردکان من  "" باشد. 


میراث چیست ؟ 


آیا میراث یک شهر را باید  تنها به  چند اتاق و ایوان و هشتی و چهار دیواری و .... منحصر است . آیا صرف میلیاردها تومان بودجه بیت المال تنها برای نگه داری یک بنای متعلق به قرن کذا و کذا ، رسالت ما در خصوص حفظ میراث را به انجام رسانیده است؟ 


آیا با گل اندودکردن پشت بامی و یا سنگ فرش نمودن  کوچه و معبری  ، وظیفه خطیر ما در خصوص حفظ میراث به انجام رسیده است و حافظان میراث باید بقیه روز را به آسودگی بخوابند که "" میراث  زنده است""


به گمانم آنچه دراین سالها کمتر و یا بهتر بگویم اصلا به آن پرداخته نشده است ، جنبه معنوی میراث است. در کدام پژوهش سازمان یافته دراین شهر پر آشوب "" اردکان "" ،  کسی کوشیده است تا میراث معنوی شهر را ترسیم کرده و راهکاری برای حفظ آن رائه نماید.


میراث اردکان  تنها به چند ساختمان بازمانده از آل فلان و بهمان ، خلاصه نمی شود  که اگر به هر دلیلی تخریب شود ، فریاد و ضجه  وااسلاما و وا اسفای میراث دوستان سربر آسمان ساید. 


میراث اردکان را باید در آموزه های دینی ، اخلاق و ادب مردمان پاک دستش ، هنجارهای برخاسته از ارزشهای اصیل ایرانی ، اسلامی ، پوشش فاخر مردمانش ، گویش محلی بکر و دست نخورده اش ، هنرهای دستی خیره کننده اش  و دهها موضوع دیگر جستجو کرد. 


چرا کسی این روزها برای کم رنگ شدن این میراث ( میراث معنوی ) نه رنجنامه ای می نویسد ، نه یقه ای چاک می کند و نه استعفایی می دهد.  کجایند متولیان حفظ میراث معنوی اردکان که پاسخگوی  برباد رفتنش باشند. 


به واقع تخریب یک خانه گلی ارزش رسانه ای بیشتری دارد یا تخریب دلهایی که دیگر رنگ و لعاب قدیمی ندارد و به حکم جبر تکنولوژی ، در چرخه ای بس مهلک ، هر روز خود شاهد تخریب بخشی از میراث معنوی خود است. 


برآن نیستم که جایگاه میراث مادی که برخی نام تمدن برآن نهاده اند را کم رنگ کرده ویا کاملا بی ارزش بدانم ، هرگز ، اما به نظرم این روزها تخریب خانه های قدیمی ، چنان گرد و خاکی بر باد داده است که دیگر کسی نمی تواند ببیند در این شهر ، چگونه  هر روز ، میراث های معنوی که برخی آنرا به نام فرهنگ می شناسند ،   جلو چشممان ذبح می شود و به قولی "" ککمان هم نمی گزد.""


اگر اردکان را یونان کوچک نامیده اند ، بی شک به دلیل کثرت ابنیه و سوق  و ساباط  ودهلیزنبوده است  ، اردکان را دلیل کثرت اهل هوش یونان  کوچک نامیده اند ، همان اهل هوشی که  آداب اجتماعی را خوب می دانست ، در صرف فعل دیانت و اخلاق استاد بود  و آرمان شهری ساخته بود برمدار ایمان ،اخلاق و خردورزی  


کمی هم دلمان برای میراث فرهنگی شهرمان که هر روز تخریب می شود ، بسوزد.



........