اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

اینگونه بود..... اینگونه ایم ؟؟؟

روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن است . گفت: به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند



کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفت رفتار می کند



مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم پیامبر و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت: شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حق خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد.


گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید.



گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقه ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت: تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود


در زمانی که قدری با کفار صلح شده بود. به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم انجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلا همه زمین ها را مردم خریده اند...نخواست بعنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند




میلاد سراسر نور نبی رحمت و فرزند برومندش بر شیعیان راستینش مبارک باد 



....