اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی
اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

فرهنگ عاشورا


هرملتی برای ماندگاری در طول تاریخ ناچار نمادهایی از خود برجای می گذارد. خواه این نماد در عرصه تمدن باشد ، خواه فرهنگ . البته مبرهن است آنانی که تنها به معماری و تمدن و شهرسازی بسنده کرده اند ، هرگز نتوانسته اند عمری به بلندای فرهنگ داشته باشند ، زیرا که تمدن فرسوده و  تخریب می شود اما فرهنگ اگر بر اصالتهای اصیل انسانی  استوار باشد به بلندای عمر بشریت ماندگار است. نه فرسوده می شود ونه تخریب .


 در میان همه ادیان آسمانی و الهی ، کم نیستند وقایعی که تاریخ را به بهت و حیرت وا داشته است و در زمان خود حرکت ساز بوده است اما شاید بی نظیرترین حرکتی که هم مسیر تاریخ را در زمان وقوع خود عوض کرده است و هم تاریخ ساز نسل های بعدی شده است ، تنها و تنها عاشوراست و بس.


و به راستی فلسفه و چرایی پویایی هزار و اندی ساله عاشورا در چیست ؟ وگرنه همه می دانیم که نه آن زمان و نه قرنها بعد از آن هرگز تشیع در قدرت آن چنانی نبوده است که این حرکت تاریخ ساز را زنده نگه داشته و به نسل های بعدی منتقل سازد.


پس راز پویایی عاشورا را باید در چیز دیگری جستجو کرد. چیزی ورای ظاهر واقعه ، وارای کشت و کشتار و قتل و شهادت و اسارت و... به گمانم حقیقت عاشورا در فرهنگ سازی قافله سالاری است که آگاهانه پای در راهی نهاد که یقین داشت ، تاریخ ساز است. فرهنگ ساز است و ماندگار.


حقیقت عاشورا و فرهنگ اصیل آن را باید در زنده نگه داشتن ارزشهای اصیل انسانی دانست که در هر زمان موردتکریم نوع بشر بوده و خواهد بود. هرچند در هر عصری برخی فرع واقعه عاشورا را به اصل آن ترجیح داده و نانی از این راه هم خورده اند . اما نکته شگرفی که در این میان هرگز نباید مغفول بماند ، حقیقتی است که هرگز در میان صدای گوش خراش طبل و دهل ها گم نشده و نخواهد شد.


یک انسان ( خواه مسلمان و شیعه باشد خواه نباشد) در برابر حقیقت عاشورا سر تعظیم وتکریم فرود می آورد. یک انسان واقعی که بن مایه هایی از اصالت های اصیل انسانی را در خود دارد ، فلسفه ظهور این واقعه شگرف را به خوبی ازبرخی ظواهر نه چندان شایسته ای که برخی برای نان شب خود به آن افزوده اند ، جدا می کند.


یک انسان در هر کجای دنیا که باشد ، کافی است "" حسین "" را درست بر او عرضه کنیم . آنگاه خواهیم دید که چگونه و با چه شوقی "" امام "" خود را  از میان همه "" نا امامان "" روزگار تشخیص خواهد داد.


امروز ، بزرگترین رسالت ما انتقال فرهنگ عاشورایی است. نگذاریم نسل جوان و تشنه معرفت ما این روزها تنها در لباس سیاه و صدای گوشخراش طبل و دهل "" اما م "" خود را گم کنند.


این یک وظیفه است . وظیفه همگانی