هنگام خاک سپاری دکتر شریعتی در سوریه ، دکتر چمران مرثیه شورانگیزی خواند. نقل یخش هایی از آن در سی و هشتمین سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی و در آستانه سی و چهارمین سالروز شهادت چمران خالی از لطف نیست:
« ... ای علی!
همیشه فکر می کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متاثرم که اکنون من بر تو مرثیه می خوانم.
ای علی! من آمده ام که بر حال زار خود گریه کنم. زیرا تو بزرگ تر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی.
ای علی! تو مرا با خویشتن خویش آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه
ابعاد معنوی و روحی خود را نمی دانستم. تو دریچه ای به سوی من باز کردی و
مرا به دیدار این بوستان شور انگیز بردی و زشتی ها و زیبایی های آن را به
من نشان دادی.
این جمله از شریعتی برام جالب بود :
استعمار غربی به اسکیموها هم یخچال فروخته است .
منو یادت هست که ازت انتقاد میکرم حالا هم میخوام یه انتقاد دیگه ای ازت بکنم فکر کنم یک بار دیگه هم بهت کفته باشم که نباید درباره کسی زود قضاوت کنی ولی گوش نکردی در ضمن تو مرام ما مردا بی معرفتی نداشتیم سعی کن تو هم از داشتن ویزگی بی معرفتی خودداری کنی.
چشم
. .
"چ"
مثل
"چمران"
ـــخدایا تو می دانی که تاجرپیشه نیستم، و تجارت با عشق را کفر میشمارم و در مقابلِ پرستشِ تو که نیاز طبیعی قلب من است اجری نمی خواهم ، و شرم دارم که در مقابل تو بایستم و خیال داد و ستد با تو را داشته باشم.
من به خود اجازه نمی دهم که خود را در برابر تو چیزی به حساب آورم که به فکر معامله بیفتد! من زادۀ توام. من از خود چیزی ندارم که در معامله با تو ارائه دهم ، هر چه هست متعلق به توست.
3روز از سالروز شهید گذشته ولی حیفم اومد این مطلبو نزارم.