اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی
اردکان من

اردکان من

آرمان شهری بر مدار ایمان ، اخلاق و خرد ورزی

روزش حتی در نبودش مبارک





نیم ساعت پیش

خدا را دیدم

که قوز کرده با پالتو مشکی بلندش

سرفه کنان

در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد

آواز که خواند تازه فهمیدم

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام ...

" حسین پناهی "