زنگ خطر !!!!!!

چند روز گذشته دوستی پیغامی داد به این محتوا  : 

برخی نشسته اند و کارشان شده است رصد وبلاگ های اردکانی ...... 

تنها رصد نمی کنند ، تمام روزنوشت ها و نظراتی که بتواند روزی در جایی سندی برای رد یا تایید گروهی قرار گیرد را کپی و ثبت می کنند تا کی گذر پوست به دباغ خانه بیافتد..... 

اما ان قلت حقیر:   

1- همه اینها برخاسته از حس شریف احساس تکلیف است . دیشب حاج آقای قرائتی در تلویزیون گفتند نمی دانم چرا برای نمایندگی مجلس که می شود 5000 نفر احساس تکلیف می کنند اما در 30 سال گذشته کسی نیامد پیش من بگوید قرائتی من در خصوص پرداخت زکات ، خمس و .... احساس تکلیف می کنم !!!!!!!!!!!!  

2- این روزها برخی دوستان زحمت درج نظر به جای برخی دیگر را می کشند ، که صد البته این کار به گمان همان دوستان از اجری اخروی برخوردار می باشد.   

3- فصل الخطاب در هر اظهار نظر و روزنوشتی قطعا باید قانون اساسی باشد و بس  

 اگر هم برخی دوستان  ازهمین الان خیلی سردشان شد محض گرمایش آنان عرض می نمایم که اصل  110 هم قطعا از اصول پر شرافت قانون اساسی است. ( البته معنای التزام عملی هم خیلی خیلی مهم است ) 

4- طبیعی است هرچه به انتهای قیف انتخابات شوراها و ریاست جمهوری و مخصوصا شوراها نزدیک می شویم بد اخلاقی هم قرار است زیاد شود . فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین  

آن چیز که عیان است قدیمی ها می گفتند چه حاجت به بیان است.   

5- روزگاری اغیار خون دردل رهبری می کردند اما امروز خواهشا اصدقا حرمت حرفهای مقام معظم رهبری را در عمل ( بله در عمل) نگه دارند .  

6- خوشحالیم که در شهری زندگی می کنیم که از صدر تا ذیل مسئولین آن ، آن چنان به خدمت مشغول هستند که فرصتی برای خواندن و یا جواب دادن به اینگونه روزنوشت های کذایی ندارند.   

7- حال که سیاست شکست خورده "" بگم بگم "" به "" بگو بگو"" تبدیل شده است و جماعتی متحجر که آن روز مست از بگم بگم ها شده بودند امروز حدیث نبوی و.... میان مردم حلوا حلوا می کنند  

یادمان نرود که هر دو این سیاست ها ( حیف واژه سیاست ) دون شان یک ملت فهیم مسلمان است .  

و آخر :  

از همه بزرگوارانی که با نظرات خصوصی شان ، دلیل راهم می شوند ممنونم